سرزمين حزن و مصيبت
نوشته شده توسط تنهایی در 21 آبان 1394 in بدون موضوع
وقت نزول سوره ی مریم شروع شده
گوی که فصل روضه و ماتم شروع شده
اشک مدام چشم ترم بی دلیل نیست
دلتنگی ام برای محرم شروع شده…
اينجا سرزمين حزن و مصيبت است بايستيد و حركت نكنيد، بارها را بگشاييد و منزل كنيد، به
خدا سوگند اينجاست محل فرود آمدن قافله ما، و به خدا سوگند همين جاست جايگاه ريخته
شدن خونهاى ما، و به خدا سوگند اينجاست كه خانواده ما اسير مى شود و به خدا سوگند
اينجاست محل قبرهاى ما و به خدا سوگند اينجاست حشر و نشر ما كه جدم رسول خدا به من
وعده داده است و خلافى در وعده او نيست .
.
امام ، اين جملات را هنگام ورود به سرزمين كربلا ايراد فرمود.
منبع: نفس المهموم
نظر از: یا لیتنا کنا معک [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
صل الله عليك يا سيدناالعطشان
گيرم كه نفس ميكشي و جان به تنت هست
گيرم كه هنوز ، يوسفم پيرهنت هست
گيرم كه بگيرم بغلم پاره تنت را
گيرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را
با نيزه ي رفته به دهانت چه كنم من؟
با لخته ي خون روي لبانت چه كنم من؟
يادم نرود صحنه ي بسمل شدنت را
هنگام بريدن به زمين پا زدنت را
ديدم كه سنان نيزه به پهلوت فرو كرد
از پشت كسي پنجه به گيسوت فرو كرد
سنگي به سرت خورد و دگر هيچ نديدي
خواهر به فدايت چقدر درد كشيدي
من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را
از گرگ بگيرم كفن و پيرهنت را
وقتي كه رسيدم سرت از پشت جدا بود
اين عاقبت خواهريِ من به شما بود
(هاني امير فرجي)