مردی به زیارت
نوشته شده توسط تنهایی در 20 اردیبهشت 1396 in بدون موضوع
مردی به زیارت می رفت…
جوانمرد به او رسید و پرسید:
کجا می روی؟
مرد گفت:
به زیارت می روم ، به دیاری…
جوانمرد گفت:
چه می خواهی و چه طلب می کنی از زیارت؟
مرد گفت:
خدا را طلب می کنم.
جوانمرد گفت:
خدای دیار خود را چه کرده ای که به دیار دیگر در طلبش می روی؟
پیامبر،ما را گفت
:علم را به چین اگر باشد،جستجو کنید؛ اما نگفت برای جستجوی خدا نیز باید به جایی رفت…
جوانمرد می رفت و با خود می گفت:
مردم،خدا را در مسجد می جویند،
ما هرجا که هستیم،مسجد است.
مردم،مبارکی را در رمضان می جویند و ما ماههایمان همه رمضان است.
مردم،عیدشان آدینه است و ما هر روزمان عید و آدینه است…
برگرفته از: کتاب “جوانمرد،نام دیگر تو” از عرفان نظرآهاری
نظر از: تسنیم [عضو]
فرم در حال بارگذاری ...
خوب بود
در پناه امیرالمومنین