ساعت ها...........
نوشته شده توسط تنهایی در 14 بهمن 1396 in بدون موضوع
ساعت ها، ثانیه ها،لحظات وحتی جمعه هایی که قراربود بیایی فرارسید…
خوش به آمدنت باید گفت…
موعود من آنقدرجان سوخته تر از من داری
و آنقدر مشتاق تر از من چشم به راه تو بوده و هستند…
که شرم میکنم خود را در شمار منتظران وآرزومندان تو بدانم !
بیش از هزار سال است که جگر دوستان و عاشقان تو غریبانه آب شده …
وبیش از هزار سال است که سینه های داغ دار با همان شراره ها و شعله ها
به خاک رفته اند اما خاموش نشده اند…
بلکه هنوز آه دل سوختگان تو شنیدنی ترین داستانهاست
و گفتن از غم عشق تو جذاب ترین سخن ها…
مهدی جان … ای جانان!
ای که همه ی هستی ، چشم به راه تو اند وعزت وعدالت در آمدنت بی قرار است …
از عنایت و لطف تو شرمنده…
و شاکرم که یک ذره از اقیانوس بی کران (انتظار)را به من چشاندی…
فرم در حال بارگذاری ...