فردا ازآن ماست
نوشته شده توسط تنهایی در 20 اسفند 1395 in بدون موضوع
فردا ازآن ماست
آن مرد رفت گفت این راه رفتنی است
حتی بدون پا حتی بدون دست
آن مرد رفت گفت
درامتداد آن پیمان درآلست باید زجان رهید باید زدل گست
آن مرد رفت گفت
مولایمان حسین چشم انتظار ماست
برخیز همسفر فردا ازآن ماست
فرم در حال بارگذاری ...