حواسمان نیست...
نوشته شده توسط تنهایی در 5 اسفند 1399 in بدون موضوع
حواسمان نیست که چه راحت باحرفی که درهوا رهامیکنیم
چگونه یک نفر را به هم میریزیم
چند نفر را به جان هم می اندازیم
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی به جای میگذاریم
چقدر زخم میزنیم….
حواسمان نیست که ما میگوییم و رها میکنیم
و رد میشویم و میگذاریم به پای رک بودنمان
اما یکی ممکن است گیر کند…
بین کلمه های ما…
بین قضاوتهای ما…
بین برداشت های ما…
دلی که میشکنیم ارزان نیست…
فرم در حال بارگذاری ...