شمیم باران
|خانه|تماس |ورود
بع......
توسط تنهایی in بدون موضوع

بــعــضــيــام مث تبلیغات بالای سایت قـيــمـتـشـون مــشــخــصــه . . .

مــواظــب باشین زیادی خــرجــشــون نـکــنــين …!! :

نظر دهید »
پاروقت....
توسط تنهایی in بدون موضوع

سلام خدمت تمامی دوستان یک ایده ویک شغل پاروقت رو میتونم بهتون معرفی کنم که به در آمد برسین به ایدی تلگرام پیام بدین @Yazahra31371

نظر دهید »
معارف اسلامی، شماره ۷۷
توسط تنهایی in بدون موضوع

:خداوند همواره ناظر اعمال ماست…

✍فقیری پسری کم سن و سال داشت. روزی به او گفت: با هم برویم از میوه های درخت فلان باغ دزدی کنیم. پسر اطاعت کرد و با پدر به طرف باغ رفتند. با این که پسر می دانست که این کار زشت و ناپسند است ولی نمی خواست با پدرش مخالفت کند.

سرانجام با هم به کنار درخت رسیدند، پدر گفت: پسرم! من برای میوه چیدن بالای درخت می روم و تو پایین درخت مواظب باش و به اطراف نگاه کن، اگر کسی ما را دید مرا خبر بده. فرزند در پای درخت ایستاد. پدرش بالای درخت رفت و مشغول چیدن میوه شد. بعد از چند لحظه، پسر گفت: پدر جان، یکی ما را می بیند. پدر از این سخن ترسید و از درخت پایین آمد و پرسید: آن کس که ما را می بیند کیست؟ فرزند در جواب گفت:

«هُوَ اللهُ الّذی یری کلّ اَحد و یَعلمُ کلّ شئٍ: او خداوند است که همه کس را می بیند و همه چیز را می داند». پدر از سخن پسر شرمنده شد و پس از آن دیگر دزدی نکرد.

نظر دهید »
وقتی
توسط تنهایی in بدون موضوع

وقتی از ته دل بخندی
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری ،
وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی ،
وقتی برای شاد بودن نیاز به بهانه نداشته باشی

آن زمان است که واقعا زندگی می کنی. بازی زندگی ، بازی بومرنگ‌ هاست. اندیشه‌ ها، کردارها و سخنان ما دیر یا زود با دقت شگفت‌ آوری به سوی ما باز می‌ گردند. زمانی که آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند، هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.

نظر دهید »
خوشحال کردن امام(ع)باترک گناه ...
توسط تنهایی in بدون موضوع

دانشجو بود …

دنبال عشق و حال، خیلی مقید نبود، یعنی اهل خیلی کارها هم بود،
تو یخچال خونه اش مشروب هم می تونستی پیدا کنی…. از طرف دانشگاه اردو بردنشون قم…
.
قرار شد با مرحوم آیت الله بهجت (رحمه الله علیه) هم دیدار داشته باشن.
از این به بعد رو بذارید خود حمید براتون تعریف کنه… .

وقتی رسیدیم پیش آقای بهجت…بچه ها تک تک وارد می شدن و سلام می کردن، آقای بهجت هم به همه سلامی می گفت و تعارف می کرد که وارد بشن… من چندبار خواستم سلام بگم…منتظر بودم آقای بهجت به من نگاهی بکنن…
.
اما اصلاً صورتشون رو به سمت من برنمی گردوندن…
درحالی که بقیه رو خیلی تحویل می گرفتن…
یه لحظه تو دلم گفتم:
حمید! میگن این آقا از دل آدما هم می تونه خبر داشته باشه…
تو با چه رویی انتظار داری تحویلت بگیره…!!! تو که خودت میدونی چقدر گند زدی…!!! خلاصه خیلی اون لحظه تو فکر فرو رفتم…
تصمیم جدی گرفتم که دور خیلی چیزا خط بکشم،
وقتی برگشتیم همه شیشه های مشروب رو شکستم،
کارامو سروسامون دادم،تغییر کردم، مدتی گذشت، یک ماه بود که روی تصمیمی که گرفته بودم محکم وایستادم، از بچه ها شنیدم که یه عده از بچه های دانشگاه دوباره می خوان برن قم، چون تازه رفته بودم با هزار منت و التماس قبول کردن که اسم من رو هم بنویسن، اما به هر حال قبول کردن…
.
این بار که رسیدیم خدمت آقای بهجت، من دم در سرم رو پایین انداخته بودم، اون دفعه ایشون صورتش رو به سمتم نگرفته بود،
تو حال خودم بودم که دیدم بچه ها صدام می کنن «حمید..حمید…حاج آقا باشماست»
.
نگاه کردم دیدم آقای بهجت به من اشاره می کنن که بیا جلوتر…آهسته در گوشم گفتن:
یک ماهه که امام زمانت رو خوشحال کردی… .

1 نظر »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 69
آخرین مطالب
  • ای محمد (ص)
  • حرفی که دارم با شما گفتن ندارد
  • یا امام حسین به داد من گرفتار برس
  • بولیوی روابط دیپلماتیک خود با اسرائیل را قطع کرد.
  • یا مولا یا صاحب الزمان
  • راهت ای دوست...
  • ایام فاطمیه
  • لبیک یا خامنه ای،
  • ....نازارگم
  • آیه 156 سوره اعراف
آخرین نظرات
  • مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر  
    • مرکز تخصصی نرجس خاتون (س)شاهين شهر
    در خوشحال کردن امام(ع)باترک گناه ...
  • راحیل  
    • رزق کریم (مسائل اقتصادی)
    • پازل زیبای اندیشه دینی
    در #آسایشگاه_سالمندان
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در قضاوت
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در نذر کردم
  • سیــده الهام عزتی  
    • °۞ شبـستـانِ عاشـ♡ـقے ۞°
    در در حسرت تو خون شده چشم ....
  •  
    • وبلاگ مدرسه علمیه کوثر
    • تازه های کوثر
    در اخ چقدر دلتنگ هستیم سردار
  • نصب پارکت لمینت  
    • http://bit.ly/32P0Kx5>
    در دکتر شریعتی
  • زكي زاده  
    • مائده
    در زندگی
  • رحیمی  
    • محدثه بروجرد
    در تلنگر ۲
  • تنهایی  
    • شمیم باران
    در اندکی _تامل
  • نگار  
    • طلبه نگار
    در اندکی _تامل
  • تنهایی  
    • شمیم باران
    در دنیاخسته ام
  • تنهایی  
    • شمیم باران
    در دنیاخسته ام
  • آرامـــ  
    • درخت سیب
    • مغـــز نوشتــــ
    در دنیاخسته ام
  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ  
    • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
    در دنیاخسته ام
  • یادگاری  
    • یادگاری
    • عطر چفیه ها
    • وبلاگ حضرت زینب سلام الله علیها یزد
    در حسین برگ وبرم
  • پشتیبانی کوثر بلاگ  
    • ₪ آموزش وبلاگ نویسی و پشتیبانی کوثر بلاگ ₪
    • فراخوان ها و مسابقات کوثر بلاگ
    در خمس، از منابع مهمّ مالى اسلام‌ 1
  • تسنیم  
    • روضه گاه مجازی تسنیمی از جنت یار
    • رزاق
    در مردی به زیارت
  • حوزه علمیه الزهرا(س) گلدشت  
    • الزهراء(س) گلدشت
    در عید عید عید
  • آرامـــ  
    • درخت سیب
    • مغـــز نوشتــــ
    در فریب شیطان...
Sidebar 2
This is the "Sidebar 2" container. You can place any widget you like in here. In the evo toolbar at the top of this page, select "Customize", then "Blog Widgets".
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
شمیم باران
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات
جستجو
موضوعات
  • همه
  • بدون موضوع
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان